کدام فاکتورهای فاندامنتالی روی ارز تاثیر دارد؟
ما تا به اینجا نرخ بهره و سیاستهای پولی بانک مرکزی و تاثیر آن روی اقتصاد و تورم را بررسی کردیم و حالا نوبت بقیه فاکتورهای فاندامنتالی است که روی ارز و نوسانات ارز تاثیر میگذارند. در این درس به صورت کامل هر چیزی که میتواند باعث نوسانات ارز شود را یاد میگیرید پس به سراغ آنها برویم:
مهمترین مواردی را که فکر می کنیم برای شما لذت بخش است، را آورده ایم:
رشد اقتصادی و چشم انداز
ما برای سادگی مفاهیم با اقتصاد و چشم انداز مصرف کنندگان، مشاغل و دولتها شروع میکنیم. دلیل آن این است که اگر شما درک درستی از چرخه اقتصاد داشته باشید، بدون حفظ کردن این فاکتورهای فاندامنتالی میتوانید تشخیص دهید هر کدام برای اقتصاد خوب است یا بد؟
شاید شما هم این جمله را شنیده باشید که: «حتی مادربزرگها هم یک اقتصاد قوی را درک میکنند»؟ این جمله یک مفهوم کلی را نشان میدهد. شما نمیتوانید با آمار حقیقت را پنهان کنید؛ در نهایت وقتی برای خرید چیزی یک مصرفکننده به مغازهای یا کسب و کاری رجوع کند، متوجه خواهد شد اقتصاد قوی است یا ضعیف.
وقتی اقتصاد خوب باشد، مصرف کنندگان احساس خوشبختی و امنیت می کنند و پول خرج می کنند. شرکت ها با کمال میل این پول را می گیرند و می گویند، “خدا بده برکت، ما در حال کسب درآمد هستیم! فوق العاده است! حالا … اوه ، ما با این همه پول چه کار می کنیم؟ “
شرکت هایی که پول دارند، پول خرج می کنند. و این فرایند مقدار معقولی درآمد مالیاتی سالم برای دولت ایجاد می کند.
حالا دولت نیز آن درآمد را برای آبادانی کشور خرج میکند. اکنون همه در حال خرج کردن هستند و این می تواند تأثیر مثبتی بر اقتصاد بگذارد. این یعنی چرخه یا سیکل اقتصاد سالم.
از طرف دیگر ، اقتصاد ضعیف معمولاً با مصرف کنندگانی که هزینه نمی کنند همراه است، مردم قدرت خرید ندارند، مشاغلی که هیچ درآمدی ندارند و هزینه نمی کنند،(به نظر آشناست!) بنابراین دولت تنها نهادی است که باید هزینه کند. حالا دولتی داریم که در سیکل معیوب باید با روشهایی خاص کسری بودجه را تامین کند. پس متوجه میشویم که یک سیکل خراب اقتصادی، به دولت نیز صدمه میزند.
چشم اندازهای مثبت و منفی اقتصادی می توانند تأثیر مستقیمی بر بازارهای ارز داشته باشند. حالا سوال این است که مهمترین فاکتور یک چرخه اقتصادی چیست؟
متداول ترین فاکتور فاندامنتالی رشد اقتصادی، تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product – GDP) است.
تولید ناخالص داخلی، ارزش پولی کلیه کالاها و خدمات نهایی تولید شده (و فروخته شده) در یک کشور طی یک بازه زمانی (معمولاً یک سال) را نشان می دهد. تولید ناخالص داخلی انگار یک عکس فوری از یک کشور است که برای بفهمیم اوضاع اقتصادی آن کشور چطور است.
در اینجا تصویری از HowMuch.net آورده شده است که اقتصاد جهانی ۸۸ تریلیون دلاری را در یک نمودار نشان می دهد:
همانطور که می بینید:
ایالات متحده هنوز بزرگترین اقتصاد جهان است.
چین دومین اقتصاد بزرگ جهان است. البته این نقشه برای سال ۲۰۱۹ است. ممکن است در طی دو سال این ارقام جابجا شده باشد. مثلاً انتظار میرود چین به جایگاه اول برسد.
ایالات متحده و چین با هم تقریباً 40٪ از تولید ناخالص داخلی اقتصادی جهان را تشکیل می دهند.
15 اقتصاد برتر 75٪ از تولید ناخالص داخلی جهانی را تشکیل می دهند.
جریان سرمایه (Capital flow)
جهانی شدن یا گلوبالیزه شدن، پیشرفت های فن آوری و اینترنت همه در سهولت سرمایه گذاری پول شما در هر نقطه از جهان ، صرف نظر از اینکه کجا را خانه خود می خوانید ، کمک کرده اند. البته همه ما میدانیم که تحریمهای ظالمانه علیه کشور عزیزمان ایران، باعث شده ما طعم این حق طبیعی را به درستی نچشیم.
فقط چند کلیک با موس (یا یک تماس تلفنی) از طریق سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار نیویورک یا لندن ، تجارت شاخص Nikkei یا Hang Seng یا باز شدن یک حساب فارکس برای تجارت دلار آمریکا ، یورو ، ین و حتی ارزهای عجیب و غریب. نکته مهم این است که تحریم آمریکا باعث شده ما نتوانیم در بازار بورس جهانی فعالیت کنیم اما همچنان میتوان در فارکس فعالیت کرد. همچنین بازار ارزهای دیجیتال با وجود اینکه هنوز قانونی نیست، اما بسار درآمدی جدید و خوبی را برای کشورهای تحریمی مثل ایران فراهم کرده است. و اما از بحث دور نشویم:
جریان سرمایه به میزان پولی میگویند که به یک کشور وارد و از یک کشور خارج میشود. دلیل این ورود و خروج نیز خرید و فروش در سرمایهگذاری است.
نکته مهم تراز جریان سرمایه است که می تواند مثبت یا منفی باشد.
وقتی کشوری تراز مثبت جریان سرمایه داشته باشد، سرمایه گذاری های خارجی که به کشور وارد می شوند بیشتر از سرمایه گذاریهایی است که آن کشور در جای دیگر انجام داده.
تراز منفی جریان سرمایه کاملاً برعکس است. سرمایه گذاری های انجام شده در خارج از کشور از داخل کشور بیشتر است.
با ورود سرمایه گذاری بیشتر به یک کشور، تقاضا برای ارز آن کشور افزایش می یابد زیرا سرمایه گذاران خارجی برای خرید ارز محلی مجبورند ارز خود را بفروشند. این تقاضا باعث افزایش ارزش ارز می شود.
دقیقاً همان عرضه و تقاضای ساده
و واضح است ، اگر میزان عرضه برای یک ارز زیاد باشد (یا تقاضا ضعیف باشد) ، ارز ارزشش را از دست میدهد.
نکتهای که قبلاً هم گفتیم این است که سرمایه خارجی چیزی بیشتر از کشوری با نرخ بهره بالا و رشد اقتصادی قوی دوست ندارد. اگر کشوری دارای بازار مالی رو به رشد داخلی نیز باشد، چه بهتر!
یک بازار سهام پررونق، نرخ بهره بالا … چه چیزی بهتر از این؟! سرمایه خارجی به داخل جریان پیدا میکند. و دوباره، با افزایش تقاضا برای ارز محلی، ارزش آن نیز افزایش می یابد.
جریان تجارت جهانی و تراز تجاری (Trade Flows and Trade Balance)
فاکتورهای فاندامنتالی دیگری که قرار است بررسی کنیم، Trade flow و Trade Balance است که برای هر کشوری مقدس است. تجارت بینالمللی شامل کالا و خدمات میشود. بیشتر دغدغه هر کشوری، تجارت کالاهای فیزیکی است.
در چند سال گذشته، میزان تجارت کالا به شکل بیسابقهای در همه جای جهان افزایش پیدا کرده است. ما در دنیایی زندگی میکنیم که امروزه همه چیز آن به همدیگر وابسته است. کشورها کالای خود را به کشورهای دیگر میفروشند (صادرات) و همچنین کالاهایی که نیاز دارند را از کشور دیگر میخرند (واردات). در تصویر زیر میزان صادرات به واردات کشورهای با اقتصاد قوی آورده شده است.
نگاهی به اطراف خانه خود بیندازید. بیشتر وسایل (وسایل الکترونیکی ، لباس ، اسباب بازی) که در اطراف قرار دارند احتمالاً در خارج از کشوری که در آن زندگی می کنید ساخته شده اند.(معمولاً چین)
هر بار که چیزی خریداری می کنید ، باید مقداری از پول نقد خود را که به سختی بدست آورده اید خرج کنید.
برای مثال واردکنندگان ایرانی هنگام خرید کالا با صادرکنندگان چینی پول مبادله می کنند. و واردکنندگان چینی هنگام خرید کالا با صادرکنندگان اروپایی مبادله پول انجام میدهند.
تمام این خرید و فروش ها با تبادل پول همراه است که به نوبه خود جریان ارز به یک کشور را تغییر می دهد.
تراز تجاری (Trade balance یا balance of Trade) نسبت صادرات به واردات را برای یک اقتصاد معین اندازه گیری می کند. اینجاست که کشوری که تراز آن مثبت باشد بسیار خوب است.
همچنین بیانگر تقاضا برای کالاها و خدمات آن کشور و در آخر ارز آن کشور است.
اگر صادرات بیشتر از واردات باشد ، مازاد تجاری وجود دارد و تراز تجاری مثبت است.
اگر واردات بیشتر از صادرات باشد ، کسری تجاری وجود دارد و تراز تجاری منفی است.
بنابراین:
صادرات> واردات = مازاد تجارت = Trade balance (+)
واردات> صادرات = کسری تجاری = Trade balance (-)
کسری تجاری احتمال کاهش قیمت ارز در مقایسه با ارزهای دیگر را به شدت بالا میبرد.
واردکنندگان ابتدا باید ارز خود را بفروشند تا ارز تاجر خارجی که کالای مورد نظر خود را می فروشد را خریداری کنند.
وقتی کسری تجاری وجود دارد ، ارز محلی برای خرید کالاهای خارجی فروخته می شود.
به همین دلیل ، ارز یک کشور با کسری تجاری در مقایسه با ارز یک کشور با مازاد تجاری، تقاضای کمتری دارد.
دولت: حال و آینده
پس از بحران بزرگ مالی (GFC) در اواخر دهه 2000 که باعث رکود بزرگ اقتصادی در جهان شد، چشم تمام مردم به دولت و تصمیماتش برای رهایی از این بحران بود.
یک دهه بعد، ما اکنون در سال ۲۰۲۱ با وضعیت مشابهی روبرو هستیم که جهان سعی در کنترل بحران جهانی بهداشت و سقوط اقتصادی ناشی از بیماری همه گیر ویروس کرونا دارد (COVID-19).
بی ثباتی در دولت فعلی یا تغییر در دولت فعلی می تواند ارتباط مستقیمی با اقتصاد آن کشور و حتی کشورهای همسایه داشته باشد. و هرگونه تأثیر بر اقتصاد به احتمال زیاد بر نرخ ارز تأثیر خواهد گذاشت. امیدواریم دولت ما نیز روزی این چرخه کاملل اقتصاد را به شکل درست پیاده کند تا هم مردم و هم خودش به خوبی در جهانی که تمامش در اقتصاد خلاصه میشود، بهتر زندگی کنیم.
درباره میلاد شاهبابایی
من میلاد هستم، یک تریدر بازار فارکس. از وقتی شروع به ترید کردم، نبود آموزشهای کافی در این زمینه باعث شد در یک حلقه معیوب گیر بیافتم به همین دلیل این وبسایت رو تاسیس کردم تا با ایجاد بستری برای آموزش صحیح و گام به گام، خلا آموزشی رو پر کنم. پس با من همراه باشید...
نوشته های بیشتر از میلاد شاهبابایی
دیدگاهتان را بنویسید