تاریخچه بیتکوین
در تاریخ 31 اکتبر 2008 ، یک فرد ناشناس که با نام ساتوشی ناکاموتو شناخته شد، یک مقاله رسمی شامل جزئیات طرحی برای “سیستم نقدی الکترونیکی نظیر به نظیر”، یک زیرساخت مالی در جهانی مبتنی بر اثبات رمزنگاری به جای اعتماد را منتشر کرد. معمولاً اکثر کسانی که عاشق دنیای کریپتو هستند یا با آن آشنا هستند، این اتفاق را شروع تاریخچه بیتکوین میدانند اما بسیاری اتفاق دیگر قبل آن شکل گرفته که شاید اصلاً نشنیده باشید.
با گذشت بیش از یک دهه، اکنون ارزهای دیجیتال دائما در چارچوب سیاست اقتصاد جهانی مورد بحث قرار می گیرند، حتی برخی کشورها ارزهای دیجیتال خود را تولید و توسعه می دهند.
زیرساختار اطلاعات بنیادی بیت کوین که غالباً به آن زنجیره بلوک (بلاکچین) گفته می شود، همچنین در مواردی، در مدیریت زنجیره تأمین تا تدارکات، برنامه ریزی منابع بین سازمانی، تجارت انرژی ،سازمان های مستقل غیرمتمرکز و موارد دیگر مورد تحقیق و اجرا قرار گرفته است.
هدف از این راهنمای جامع، ارائه یک درک جامع از بیت کوین به تازه واردان، پوشش دادن زمینه های اجتماعی و فن آوری آغاز به کار آن، وقایع اصلی در تاریخچه بیتکوین، نحوه کار، توصیف ویژگی های منحصر به فرد آن و راهنماهای نحوه فعالیت در این الگوی جدید مالی است.
امید است که با پایان این راهنما، خواننده دیدگاهی متعادل از یکی از جذاب ترین تحولات فناوری و مالی دوران مدرن داشته باشد.
تاریخچه پیش از بیتکوین
در حالی که داستان تاریخچه بیتکوین اغلب با انتشار مقالهی رسمی توسط ساتوشی ناشناس در هالووین سال 2008 آغاز می شود ، تاریخچه پیش از بیتکوین اغلب نادیده گرفته شده که در عین حال تاریخچهی پر جنب و جوشی است که درک آن به عنوان یک پدیده فنی-اجتماعی در دهه های تولید ضروری است.
این راهنمای تاریخچه بیتکوین با ترسیم اولین جریانات اجتماعی و فنی که منجر به شروع آن شده اند ، آغاز می شود. بررسی این جریان ها به منظور بحث در مورد گذشته ، حال و آینده بیت کوین مفید است.
ایدئولوژی بیت کوین
اگرچه مطرح کردن یک ایدئولوژی بیت کوین – با توجه به ماهیت غیرمتمرکز آن – ممکن است عجیب به نظر برسد؛ واقعیت این است که پایگاه پشتیبانی اولیه بیتکوین اکثرا از افراد باهوش فناوری، آزادیخواهان و آنارشیست های رمزنگاری تشکیل شده بود. شروع و پذیرش بیت کوین در این جامعه به تعریف ارزش ها، مزیتها و طراحی اساسی آن کشیده شده است.
هنگامی که ساتوشی پیشنهاد خود را در باب بیت کوین فاش کرد، فقط اندکی علاقه و انتقاد از یک جامعه آنلاین بسیار معروف متشکل از رمزنگاران و دانشمندان رایانهای را به دنبال داشت. بسیاری از این افراد در طول دهه هشتاد و نود در آزمایشات پول نقد دیجیتال دستاندرکار بوده اند.
از نظر آنها، بیت کوین به سادگی اخرین آزمایش در توالی طولانی آزمایشات برای ایجاد سیستم های پولی بود که به آزادی و حریم خصوصی افراد احترام می گذاشت. در جستجوی کافی ریشه های ایدئولوژیکی در گذشته ، می توان دریافت که تأثیر سازنده بیت کوین تا حد زیادی از گفتمان پیرامون دو جامعه خاص ناشی می شود.
تاریخچه بیتکوین و برون گرایان
در سال 1988 ،آینده پژوهی به نام ماکس مور، فلسفه “برون گرایی” را در مجموعه ای از اصول مکتوب که شامل جزئیات “چارچوب تکاملی ارزش ها و استانداردها برای بهبود مستمر وضعیت انسان” با استفاده از فن آوری های نوظهور مانند علم برودتی (شاخهای از فیزیک که با مقدار کمی گرما در ازتباط است) ، هوش مصنوعی، رباتیک، ممتیکس (مطالعه ی فرهنگی بر اساس نظریهی تکامل داروین)، مهندسی ژنتیک، سفر به فضا و موارد دیگر بود را مطرح کرد.
فرد برون گرا کسی است که فعالانه این سیستم ها را برای پیشرفت بشریت ایجاد و آزمایش می کند در حالی که به یک ذهنیت کاملاً خردگرا و بدون مانع از واقعگرایی پایبند است. یکی از مفاهیم اصلی این جامعه گسترش زندگی از طریق استفاده از علم برودتی، بارگذاری ذهن و سایر ابزارها است.
این ایدئولوژی فرا انسانی جامعه ای از دانشمندان و آینده پژوهان را گرد هم آورده بود که این ایده ها را در همایش های آنلاین اولیه به اشتراک میگذاشتند. از اواخر دهه هشتاد تا اوایل و اواسط دهه نود، افراد برون گرا نمونه های اولیه ای را برای ارزهای جایگزین، بازارهای ایده، بازارهای پیش بینی، سیستم های شهرت و آزمایش های دیگر ارائه دادند که بسیاری از فضای دیجیتال کنونی را پیش بینی می کرد. تعدادی از پیشگامان ارزهای دیجیتال از جمله نیک سابو و هال فینی در جامعه برون گرایی فعال بودند.
سایفرپانک
“حفظ حریم خصوصی برای جامعه ای باز در عصر الکترونیک ضروری است. […] حریم خصوصی قدرتی است که می تواند خود را در صورت تمایل برای جهانیان آشکار کند. “
– اریک هیوز، “یک مانیفست سایفرپانکی”
مشابه برونگرایان، سایفرپانک ها با تأکید مشترک بر فناوری برای ایجاد جهانی بهتر متحد شدند. ژانر سایپرپانک زیرمجموعهای از ادبیات علمی-تخیلی است که اغلب آینده ای را به تصویر می کشد که در آن یک شرکت جهانی از طریق سیستم های نظارت همهگانی، جهان را به طور موثر اداره می کند، و قهرمانان داستان اغلب هکرها یا افراد دیگری هستند که در این جامعه ناعادلانه فرضی مانور می دهند.
سایفرپانکها به این دلیل با این عنوان نامیده شدند که آثار نویسندگان جان برونر، ویلیام گیبسون و بروس استرلینگ را با توجه به روند پیشرفت های سیاسی-اجتماعی و نوآوری های فناوری، سناریوهایی قابل قبول می دیدند. آنها معتقد بودند که ظهور شبکه های رایانه ای جهانی به واسطه دولت ها و شرکت ها، آزادی را به طور سیستماتیک خدشه دار می کند.
سایفرپانکها جامعه ای از رمز نگاران، دانشمندان رایانه و آینده پژوهانی بودند که به ساخت سیستم های لازم برای تأمین حاکمیت فردی بالقوه در یک کشور نظارت داشتند.
برخلاف برون گرایان، سایفرپانکها بر مجموعه خاصی از فن آوری شبکه های ارتباطی رمزگذاری شده از جمله پیام رسانی ناشناس و پول الکترونیکی تأکید داشتند. بسیاری از آزمایشات ارز دیجیتال در طول دهه 1990 و اوایل 2000 به طور مستقیم توسط جنبش سایفرپانک انجام شد. این جامعه خاکی است که بیت کوین از آن رشد کرده است.
خاندان فنی بیت کوین
نکته کلیدی در درک بیت کوین این است که بیتکوین نه به عنوان یک اختراع منحصر به فرد، بلکه به عنوان یک ترکیب هوشمندانه از فعالیت های پیشین، هنگامی موفق شد که تلاش های گذشته ناکام ماندند. ساتوشی به دنبال ایجاد زیرساخت های مالی با حداقل اعتماد بود که بتواند در سالهای آینده ادامه داشته باشد.
وی به جای ساختن یک راه حل جدید و پوچ، بر اساس تحقیقات گذشته در زمینه سیستم های توزیع شده، رمزنگاری مالی، امنیت شبکه و موارد دیگر استوار بود. این راهنما ابتدا فناوری بنیادی “رمزنگاری” را توصیف می کند. سپس، برخی از آزمایش های پول نقد دیجیتال را که قبل از بیت کوین بوده و بر آن تأثیر گذاشته اند را شرح میدهد.
رمزنگاری کلید عمومی
برای قرن ها، رمزنگاری یا فناوری اشتراکگذاری مخفی، برای توافق بر روی یک کلید خصوصی مشترک برای رمزگشایی پیام ها، به چندین طرف متکی بود. این روش به رمزگذاری کلید متقارن معروف است. این روش به دائما به مشکل توزیع کلید برخورد میکرد. روش های گذشته شامل جلسات حضوری یا استفاده از پیامرسان مورد اعتماد بود. این سیستم نه تنها در بسیاری از نقاط آسیب پذیر بود، بلکه اجرای آن در مقیاس وسیع نیز غیر عملی بود.
در دهه 1970، یک روش جایگزین برای به اشتراک گذاری مخفی معروف به رمزگذاری کلید نامتقارن، یا رمزنگاری کلید عمومی شناخته شد. در این سیستم، هر یک از طرفین دارای یک جفت کلید عمومی و خصوصی هستند. اگر آلیس می خواست پیامی ایمن به باب ارسال کند، پیام را با کلید عمومی شناخته شده باب رمزگذاری می کرد. سپس باب پیام آلیس را با کلید خصوصی خود رمزگشایی می کند. در این سیستم، هیچ یک از طرفین مجبور نیستند از قبل درباره یک راز مشترک توافق کنند. آلیس همچنین می تواند با استفاده از کلید خصوصی خود پیام خود را به صورت دیجیتالی برای باب امضا کند، با این کار به باب یا هر شخص دیگری که از کلید عمومی او آگاهی دارد اجازه می دهد صحت پیام را تأیید کند.
این ترکیب از سیستم های رمزنگاری کلید عمومی و امضاهای دیجیتال، بستر اصلی آنچه امروزه به طور گسترده “رمزنگاری” نامیده می شود است و شبکه های ارتباطی و پروتکل های متشکل از اینترنت را برای چندین دهه با موفقیت ایمن کرده است. همینطور این یک عنصر اصلی در سیستم های پول نقد دیجیتال است.
جنگ های رمزنگاری
توجه به این نکته مهم است که رمزنگاری کلید عمومی تقریباً همزمان در دهه 1970 توسط ستاد ارتباطات دولت انگلستان و توسط دو محقق مستقل آمریکایی به نام های ویتفیلد دیفی و مارتین هلمن کشف شد. دولت ها قصد نداشتند به مردم دسترسی به فن آوری های حفظ حریم خصوصی مانند رمزنگاری کلید عمومی را بدهند، زیرا این امر اساسا در تعادل قدرت تغییر ایجاد می کند.
هنگامی که شبکه جهانی وب وارد دهه نود شد، و تقاضای انفجاری برای پیام رسانی آنلاین و تجارت الکترونیکی را ایجاد کرد، دولت ها با استناد به نگرانی در مورد امنیت و فعالیت های مجرمانه، از تصویب ایده رمزنگاری توسط توده ها عقب نشینی کردند.
این دوره از اصطکاک بین قدرتهای دولتی و کارآفرینان و سازندگان یک الگوی فناوری جدید که به طور غیررسمی به عنوان جنگهای رمزنگاری شناخته می شود، تا امروز نیز ادامه دارد، زیرا دولتها مجبور به پذیرش ظهور سیستم مالی بدون مرز و بدون رهبری خاص، معرفی شده توسط بیت کوین هستند.
eCash(ایکش)
دیوید چوم شاید تأثیرگذارترین فرد در فضای ارزهای رمزنگاری شده باشد. فعالیتهای پیشگام وی در سیستم های ارز دیجیتال به دهه هشتاد برمی گردد، زمانی که اینترنت پیش از راه اندازی شبکه جهانی وب هنوز در مراحل نوپایی بود.
در سال 1981 ، چوم مقاله ای پیشگامانه با عنوان “نامه الکترونیکی غیرقابل ردیابی، آدرس های بازگشت و نام مستعار دیجیتال” را منتشر کرد – سندی اساسی در حوزه حریم خصوصی در اینترنت که مستقیماً منجر به ایجاد پروتکل های حریم خصوصی مانند Tor شد. در سال 1982، چوم “امضاهای کورکورانه برای پرداختهای غیرقابل ردیابی” را منتشر کرد، سندی اساسی که جزئیات یک سیستم معاملاتی ناشناس را شرح می دهد که مستقیماً از آزمایش های ارز دیجیتال آینده الهام می گیرد.
سیستم پرداخت eCash تلاش چوم به منظور ایجاد حریم خصوصی پول نقد و سکه در عرصه دیجیتال با ظهور خدمات بانکی الکترونیکی بود. در سال 1989، چوم دیجیکش را تأسیس کرد. دفتر مرکزی چوم و تیمش در آمستردام، پروتکل eCash را تهیه کردند. در طول نیمه دوم دهه نود، چوم تلاش کرد تا به اندازه کافی مشارکت با بازرگانان و بانک ها را حفظ کند تا بتواند پروژه را نگه دارد و در نهایت در سال 1998 اعلام ورشکستگی کرد. یکی دیگر از تلاشهای ناموفق در تاریخچه بیتکوین!
با وجود اینکه که این فعالیت دوام نیاورد، eCash مسیرهای جدیدی را در فضای ارز دیجیتال نمایان ساخت. eCash اگرچه یک ارز دیجیتال ذاتی مانند بیت کوین نیست، اما آنچه که اکنون به عنوان ارزهای دیجیتال بانک مرکزی یا CBDC و سکه پایدار شناخته می شود را زمینه ریزی کرد – دارایی های دیجیتال توسط ذخایر پشتیبانی میشوند و توسط یک شخص ثالث معتبر مانند یک بانک یا شرکت صادر می شوند.
طلای الکترونیکی(ایگلد)
E-gold توسط داگلاس جکسون و باری داونی در سال 1996 معرفی شد، یک سیستم ارز دیجیتال بود که توسط ذخیره طلای موجود در خزانه های لندن و دبی پشتیبانی می شد. به سادگی، E-gold یک سیستم پرداخت آنلاین جایگزین با قابلیت انتقال سریع و بدون مرز بها را ارائه می دهد، اما این پروژه با مشکلات قانونی و سیستماتیک قابل توجهی روبرو شده است.
اقتصاد E-gold از طریق یک سرور مرکزی که توسط یک شرکت خاص نگهداری می شد، درجریان بود که نقطه خرابی یا اختلالی را در ارتباط اپراتورها ایجاد کرد یا توسط مقامات خاموش – ضبط شد. سیستم E-gold در ابتدا برای ایجاد حساب محدودیت زیادی نداشت که همین امر منجر به استفاده از ارز در فعالیتهای مختلف جنایی شد. در حالی که جکسون و تیم تلاش کردند تا با اقدامات مجرمانه از E-gold مقابله کنند، در نهایت به جرم اداره یک شرکت انتقال پول بدون مجوز مقصر شناخته شدند و این کار تعطیل شد.
در حالی که eCash یک سیستم ارزی الکترونیکی بود که با هماهنگی سیستم بانکی قدیمی اجرا می شد، E-gold به عنوان یک سیستم مالی موازی که کاملاً بدون تأیید یا ورود مقامات نظارتی ساخته شده بود کار می کرد، در این مدت، دولت ایالات متحده نگران دسترسی عموم مردم به رمزنگاری کلید عمومی و ابزار رمزنگاری کردن حضور آنها در اینترنت بود. مشارکت هایی مانند E-gold چنین نگرانی هایی را در معامله از طریق شبکه های ارتباطی به وجود آورده است. اصطکاک های نظارتی که پیرامون ارزهای دیجیتال جایگزین که در این مدت ایجاد شده اند ، تاکنون ادامه داشته است.
پول نقد دیجیتال نظیر به نظیر: نسخه سایفرپانک
در حالی که سیستم های ارز دیجیتال قبلی در طراحی پول نقد الکترونیکی تأثیرگذار بودند، سازندگان انها مستقیماً درگیر جامعه مربوط به آن نبودند. بعنوان مثال چوم ، به ویژه در ایدئولوژی سایپرپانک عضو نبود.
آزمایش های پول نقد دیجیتال گفته شده، توسط اعضای فعال این جامعه تصور شده اند و می توانند به عنوان پیش درآمد مستقیم بیت کوین شناخته شوند. به نحوی این پیشنهادات و پیاده سازی ها چه مستقیم چه غیرمستقیم، در اختراع بیت کوین توسط Satoshi تأثیرگذار بودند.
HashCash(هشکش)
بخش دیگری از تاریخچه بیتکوین در سال 1992 رقم خورد؛ محققان IBM ، سینتیا دیورک و مونی نائور در حال کشف روش هایی برای مقابله با حملات سیبیل(چند هویتی)، حملات انکار سرویس و هرزنامهها در بین خدمات در حال رشد اینترنتی مانند ایمیل بودند. در مقاله خود “قیمت گذاری از طریق پردازش یا مبارزه با نامه های ناخواسته” ، این زوج سیستمی را پیشنهاد کردند که در آن فرستنده ایمیل اندکی کار محاسباتی برای حل یک معمای رمزنگاری انجام می دهد.
سپس فرستنده پاسخ مسئله را به ایمیل پیوست میکند: اثبات کار یا PoW(proof of work)، در حالی که هزینه محاسباتی این فرآیند بسیار ناچیز است، اما برای جلوگیری از هرزنامهها کافی است. این سیستم همچنین دارای یک “درپوش” است که به یک مرجع مرکزی اجازه می دهد تا بدون صرف کار زیاد، فورا معما را حل کند.
در سال 1997 ، آدام بک 26 ساله فارغ التحصیل و فعال سایفرپانک دانشگاه اکستر وارد لیست ایمیلهای سایفرپانک شد و سیستم مشابهی به نام Hashcash را پیشنهاد داد. در این سیستم، هیچ اقتدار مرکزی یا تأکید بر معماهای رمزنگاری شده وجود نداشت. درعوض این فرآیند مربوط به هش کردن بود.
در تاریخچه بیتکوین سعی در انجام عملی به نام هش کردن را میبینیم یعنی فرآیند تبدیل هر قطعه داده به هر اندازه به یک رشته تصادفی از کاراکترها با طول از پیش تعیین شده است. کوچکترین تغییر در داده های اساسی منجر به ایجاد یک هش کاملا متفاوت می شود و امکان تأیید آسان داده ها را فراهم می آورد. به عنوان مثال، یک هش SHA-256 از عبارت “Bitcoin چیست؟” شماره هگزادسیمال زیر را تولید می کند:
در Hashcash ، یک فرستنده متاداده ایمیل را به طور مکرر هش می کند مواردی مانند آدرس فرستنده، آدرس گیرنده، زمان پیام و غیره – همراه با یک عدد تصادفی به نام “nonce” تا زمانی که هش نتیجه با تعداد بیت صفر از پیش تعیین شده شروع شود.
از آنجا که فرستنده از صحیح اطلاعی ندارد، پس باید متادیتای ایمیل را به طور مکرر هش کند تا زمانی که یک ترکیب معتبر پیدا شود. مشابه سیستم Dwork و Naor ، این فرایند نیز به منابع محاسباتی نیاز دارد و اثبات کار ایجاد می کند.
همانطور که از نام آن مشخص است، ضد هرزنامه تنها مورد استفاده Back نبود که برای Hashcash در نظر داشت. با این حال، توکنهای اثبات کار برای دارنده بی فایده بود و نمی توانست آنها را انتقال داد انها را به عنوان پول دیجیتال بی اثر کرد. همچنین ارز می توانست مورد تورم فوق العاده بالا قرار گیرد، زیرا هرچه سرعت محاسبه ماشین آلات جدید بهبود می یابد تولید راه حلها را آسان و آسانتر می کند. با این وجود هشکش باک الهام بخش کاربرد بیشتر اثبات کار هم در سیستم پول نقد دیجیتال و هم در پیش سازهای بیت کوین است گیرد: B-money و Bit Gold.
B-money(بیمانی)
در سال 1998 ، سایفرپانک فعال «وی دای» (Wei Dai)، B-money را که یک سیستم مالی جایگزین نظیر به نظیر یا P2P ، برای انجام تجارت آنلاین خارج از سیستم مالی قدیمی بود پیشنهاد کرد که توسط سیستم امنیتی شرکت کنترل می شد و توسط دولت تنظیم می شد. این سیستم امکان ایجاد ارز دیجیتال و تصویب و اجرای کامل قراردادها با یک سیستم داوری برای حل اختلافات را فراهم می کرد. پست دای شامل دو پیشنهاد بود.
اولین پیشنهاد دای کنترل خاص مرجع مرکزی بر یک پایگاه داده معاملات را حذف کرد و یک سیستم دفتر مشترک را در میان شبکه ای از همتایان با نام مستعاری که نشان دهنده آدرس کلید عمومی آن ها بود را جایگزین کرد. برای استفاده از ارز دیجیتال، یک گره باید یک مسئلهی محاسباتی را حل کند و راه حل را در یک اقدام چند فازه به شبکه پخش کند، (اثبات کار). تعداد دارایی های صادر شده یه عنوان بهای محاسبه انجام شده در یک سبد کالای استاندارد تعیین می شود.
اگر نرگس می خواست با محمد معامله کند، معامله ای را به کل شبکه پخش می کرد که شامل بسته اطلاعاتی حاوی مبلغ و آدرس کلید عمومی محمد است. با این حال ، دای فهمید که این پیشنهاد اولیه مشکلی را راجع به خرج دوبارهی دارایی حل نکرده زیرا این امکان وجود دارد که نرگس همزمان همان دارایی مشابه را به محمد و مهتاب ارائه کند.
در پیشنهاد دوم خود ، دای پیشنهاد کرد که به جای اینکه همه یک کپی از دفترچه داشته باشند، یک زیر مجموعه خاص از همتایان به نام “سرورها” یک دفتر مشترک را حفظ کنند در حالی که کاربران عادی میتوانند به سادگی معاملات پردازش شده توسط سرور را بررسی کنند. برای اطمینان از اعتماد و جلوگیری از تبانی، سرورها مبلغ مشخصی را به حساب ویژه ای واریز می کنند، تا در صورت بروز رفتارهای مخرب، همچون در سیستم های اثبات سهام در بلاک چین های دیگر، به عنوان جریمه یا پاداش استفاده می شود.
پیشنهاد دای برای B-money به هیچ وجه هرگز عملی نشد، اما آنچه در این مورد قابل توجه است این است که چقدر شبیه بیت کوین بود، به ویژه با استفاده از دفتر مشترک و ارز دیجیتال مبتنی بر PoW. تفاوت اصلی این بود که ارز B-money به مقدار مشخصی از کالاها گره خورده بود، و این موضوع آن را به الگویی اولیه برای آنچه که اکنون سکه پایدار نامیده می شود ، تبدیل کرد.
بیت گلد
Szabo که قبلاً عضوی فعال در هر دو جامعه برون گرایانه و سایفرپانک بود، یکی از تأثیرگذارترین افراد در توسعه فناوری ارزهای دیجیتال و بلاکچین است. او در رشته های مختلف از علوم کامپیوتر و رمزنگاری گرفته تا حقوق سررشته دارد.
Szabo’s North Star(ستاره شمالی زابو) چشم انداز ایجاد یک جامعه اقتصادی آزاد خارج از کنترل شرکت ها و دولت های ملی است. در سال 1994، او قراردادهای هوشمند یا اساساً قراردادهای دیجیتالی را که به جای صلاحیت در قانون دارایی از طریق کد اجرا می شود را به عنوان یک عنصر اساسی در تجارت الکترونیکی بدون مرز پیشنهاد داد.
او بعداً فهمید که یک عنصر کلیدی از دست رفته است: یک ارز بومی دیجیتال که می تواند از طریق این قراردادها جریان یابد. Szabo پس از مشاهده انبوهی از آزمایش های پول نقد دیجیتال، با مانعی پس از مانع روبرو می شد (و حتی مدتی در تشکیلات چوم کار کرد)، او تصمیم گرفت روی پیشنهادی جدید کار کند که در صورت عدم موفقیت تلاش های گذشته، بتواند موفقیت آمیز باشد.
در مطالعه تاریخچه پول و تاریخچه بیتکوین، Szabo پول کالاهایی مانند شمش طلا را به عنوان یک پایه مفهومی قوی برای ارز جدید اینترنت شناسایی کرد. به این منظور این پول باید دیجیتالی، کمیاب، فوق العاده پرهزینه باشد تا برای ارزش دهی و امنیت تکیه بر یک شخص ثالث قابل اعتماد نداشته باشد – یک طلای دیجیتال یا به پیشنهاد او: بیت گلد.
Bit Gold از این جهت که از یک زنجیره انباشته اثبات کار مبتنی بر هش استفاده می کند که به صورت دوره ای مهر زمان میخورد و در شبکهای از سرورها منتشر می شود، مشابه Hashcash و به خصوص B-money کار می کند. صدور و مالکیت بیتگلد در یک رجیستری توزیع شده مالکیت ثبت می شود – اساساً ، پروتکلی است که امکان اداره سطوح خاصی از مالکیت را با استفاده از سیستم رأی گیری مبتنی بر حد نصاب فراهم می کند.
هنگامی که بیت گلد به عنوان یک ارز کم ارزش شد، دلیلش کمبود قابلیت انعطاف پذیری آن بود – یعنی وقتی هر واحد جداگانه با واحدی مشابه با بهای یکسان قابل تعویض باشد. این برای هر نوع ارز مناسب ضروری است. از آنجا که هزینه یک بیت گلد به بهای محاسباتی اثبات کار در یک لحظه خاص مربوط است و از آنجا که هزینه محاسبه با ماشین های بهتر کاهش می یابد، یک واحد بیت گلد استخراج شده در سال 2015 کمتر از یک واحد بیتگلد که در سال 2005 استخراج شده ارزش دارد.
Szabo یک راه حل لایه دوم را پیشنهاد داد که شامل یک بانک مطمئن، قابل اعتماد و قابل کنترل است که می تواند انتشار بیتگلد در طی زمان پیگیری کند ، به طور مداوم توکن های اثبات کار را در واحدهای برابر ارزش بسته بندی کند و یک رسانه مبادله پایدار ایجاد کند. با این حال، سیستم در معرض حملات Sybil است که می تواند باعث شکاف در شبکه شود. Szabo معتقد بود كه هرگونه مشکل احتمالی در شبكه می تواند با ادامه به کار شركت كنندگان صادق بر روی سیستم خودشان برطرف شود و طبیعتا كاربران از طریق توافق اجتماعی همپیمان انها خواهند بود.
Szabo در تلاش بود تا سرانجام بیتگلد را پیاده کند که Satoshi در سال 2008 طرح بیتکوین را منتشر کرد. پس از راه اندازی بیتکوین، وی پروژه بیتگلد را کنار گذاشت، زیرا معتقد بود که بیتکوین با تبدیل تلاشهای قبلی به سیستمی کارامد، هوشمندانه کاستی های بیتگلد و آزمایش های پول نقد دیجیتال پیشین را برطرف می کند.
این دو آزمایش پول نقد دیجیتال برای اختراع بیت کوین بسیار مهم بود. ساتوشی در سال 2010 در یک پست در بیت کوینتالک اظهار داشت، “بیت کوین اجرای پیشنهاد B-money مطلق به دای است[…] و پیشنهاد بیتگلد نیک زابو در سال 1998.”
تولد بیت کوین
در حالی که کل کتابها و پادکست ها تاریخچه بیتکوین را با جزئیات کامل پوشش داده اند، اما به منظور رسیدن به اهداف این راهنما، فقط لحظات برجسته تاریخ بیت کوین پوشش داده می شود و اهمیت آنها در داستان در حال توسعه ارز دیجیتال گنجانده می شود.
روایت آفرینش
بعد از اینکه ساتوشی پیشنهاد هشت صفحه ای خود را راجع به یک سیستم جدید پول نقد دیجیتال در یک لیست ایمیل منتشر کرد، آنها پروژه را برای بحث و گفتگو در یک گروه آنلاین رمزنگاری، دانشمندان کامپیوتر و کهنه سربازان پول نقد دیجیتال باز کردند. در حالی که ساتوشی قبل از انتشار مقاله سفید(رسمی)، بسیاری از کدهای پایهی بیت کوین را نوشته بود، آنها آن را برای بررسی عمومی در میان جامعه آنلاین از همتایان باز کردند.
از روزهای اولیه، بیت کوین یک پروژه نرم افزاری منبع باز بود که توسط جامعه ای از توسعه دهندگان و علاقه مندان ساخته و نگهداری شد. در 8 نوامبر 2008، بیت کوین در پلت فرم توسعه نرم افزار منبع آزاد SourceForge(سورس فرج) ثبت شد. این زمان بود که بیت کوین به یک پروژه تیمی تبدیل شد.
در 3 ژانویه 2009، بلوک پیدایش (یا بلوک صفر) برای بیت کوین توسط Satoshi استخراج شد (بیش از هفت روز). ساتوشی در این اولین معامله، که به عنوان معامله نسل یا “coinbase” نیز نامیده می شود، پیام زیر را اورد:
“روزنامه تایمز 03 / ژانویه / 2009
در آستانه کمک مالی دوم به بانک ها”
این پیام نشانه روشنی از اهداف بیت کوین بود. در حالی که جهان بزرگترین بحران مالی را از زمان رکود بزرگ تجربه می کرد، چشم انداز جدیدی برای یک سیستم پولی جدا از دولت متولد شد.
در 12 ژانویه 2009، اولین معامله پس از پیدایش بیت کوین بین ساتوشی و فعال رمزنگاری فینی در بلوک 170 رخ داد. همچنین گزارش شده است که فینی اولین شخصی است که پس از راه اندازی شبکه، بیت کوین را در کنار ساتوشی استخراج کرد.
روز پیتزای بیت کوین
اولین استفاده ثبت شده در تاریخچه بیتکوین در مبادله کالا یا خدمات در 22 مه 2010 هنگامی رخ داد که برنامه نویس فلوریدایی Laszlo Hanyecz پیشنهاد پرداخت 10،000 بیتکوین برای پیتزا را داد. نرخ اولیه ارز بیت کوین تنها چند ماه قبل تعیین شده بود. قیمت دو پیتزای بزرگ Papa John در زمان خرید حدود 25 دلار تخمین زده شد. اکنون در مارس 2021، ارزش این دو پیتزا بیش از 500 میلیون دلار است. با وجود این که بسیاری از مفسران معاملات گذشته با هانیك شوخی می كنند، توجه به اینكه در آن زمان شبكه بیت کوین به جه اندازه نوپا بوده، مهم است.
در گفتمان پیرامون مورد استفاده بیت کوین به عنوان واسطه معامله، معامله معروف هانیک اغلب به عنوان نمونه ای مطرح می شود که به نظر می رسد دامنه باورنکردنی تاریخچه قیمت بیت کوین با کاربرد آن به عنوان ارز موثر مغایرت دارد. با كمبود عرضه 21 ميليون واحد، ممكن است مردم مایل به استفاده از آن به عنوان پول نقد نباشند بلكه به عنوان يك سرمايه گذاري بلند مدت یا به اصطلاح صنعتی، به “HODL” بپردازند. با این وجود، خرید پیشگام هانیک ثابت کرد که بیتکوین در حقیقت می تواند به عنوان یک سیستم معامله نظیربهنظیر دیجیتال استفاده شود.
شتاب بیتکوین: تولد صنعت استخراج
در روزهای اولیه اقتصاد در تاریخچه بیتکوین، روش شرکت کردن افراد در شبکه و به دست آوردن بیت کوین از طریق فرآیند استخراج بود. استخراج فرآیندی است که طی آن شبکه معاملات پخش شده را به طور مداوم اعتبار می بخشد و آنها را در دفتر توزیع شده به شکل “بلوک” های مرتبط از داده های معامله ثبت می کند، و یک تاریخچه معاملات رمزنگاری شده و قابل تأیید در طول زمان را ایجاد می کند. شبکه بیت کوین به گونه ای طراحی شده است که ماینرها برای تأمین امنیت زمانی شبکه با جوایز بلوکی صادر شده به شکل بیت کوین، پاداش می گیرند. همچنین این امر به عنوان روندی برای جریان ارز بیت کوین عمل می کند.
در 27 نوامبر 2010، Slush Pool (اسلاشپول) راه اندازی شد. Slush Pool قدیمی ترین استخر استخراج در صنعت بیت کوین، وسیله ای برای جمع آوری منابع محاسباتی برای استخراج بیت کوین و مشارکت در جوایز متناسب با کار انجام شده را برای استخراجگران احتمالی فراهم کرده است. این امکان را به افراد فاقد CPU خیلی قدرتمند می دهد تا به طور مشترک در عملیات شبکه شرکت کنند و در این راه بیت کوین کسب کنند.
از آن زمان ، صنعت استخراج کمی به یک صنعت کلبه تبدیل شده و بسیاری به یک کار تجاری در مقیاس بزرگ و پرمصرف، که تعداد نسبتاً کمی از شرکت ها بیشترین قدرت هش را دارند. در حالی که دامنه استخراج ارزهای دیجیتال با ظهور ارزهای دیجیتال متعدد دیگر به میزان قابل توجهی تغییر کرده است، Slush Pool یک نقطه عطف مهم در تاریخ و بلوغ شبکه بیتکوین است.
جاده ابریشم
“جاده ابریشم قرار بود به مردم این آزادی را بدهد که خودشان انتخاب کنند.”
راس اولبریخت
بدون داشتن فصلی در مورد جاده ابریشم، هیچ سابقه ای از بیت کوین کامل نخواهد شد. Silk Road در فوریه 2011 توسط Ross Ulbricht(راس اولبریخت)، که نام مستعارش “Dread Pirate Roberts” (نامگذاری شده توسط شخصیتی در فیلم عروس شاهزاده) بود، راه اندازی شد، یک بازار آنلاین دارکنت بود که فقط از طریق مرورگر ناشناس Tor، با بیتکوین به عنوان ارز در جریان بود.
این سایت به عنوان یک بازار آزاد در نظر گرفته شده بود که در آن مردم می توانستند خارج از محدودیت های مقررات آزادانه با یکدیگر معامله کنند. این سایت علاوه بر اینکه یک بازار بود، دارای یک گردهمایی بود که در آن کاربران می توانستند درباره آزادیخواهی، رمزنگاری آنارشیسم و سایر دیدگاههای مخالف بحث کنند. همچنین این سایت دارای یک سیستم ثوابق علاوه بر یک سیستم محافظ خودکار برای کاهش تقلب است.
پس از تبدیل شدن این سایت به پناهگاهی برای تجارت غیرقانونی مواد مخدر و سایر تجارت های جنایی، مقامات اجرای قانون فدرال تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کردند که در نهایت با بازداشت اولبریخت در 2 اکتبر 2013 به اوج خود رسید. او اکنون در حال گذران جچندید حبس ابد بدون حق ازادی مشروط است.
جاده ابریشم لحظه ای کلیدی در تاریخچه بیتکوین است. روایت بیت کوین به عنوان ارز انتخابی برای فعالیت های مجرمانه از مواردی مانند بازاری بدنام ناشی می شود. آنچه به عنوان بیان ایده آلیسم آزادیخواهانه پیرامون آزادی شخصی و بازارهای آزاد در نظر گرفته میشد، به افسانهای ترین بازار سیاه در عصر مدرن تبدیل شد.
لازم به ذکر است که سرویس مارشال ایالات متحده نزدیک به 30،000 بیتکوین را که در جریان بازداشت اولبریخت توقیف شده بود، حراج کرد که این خود اعتبار قانونی بودن بیتکوین است. با وجود پیشامد تاریک در داستان جاده ابریشم، بازار توانایی بیتکوین برای انجام تجارت نظیربهنظیر در بازار آزاد را به نمایش گذاشت.
متأسفانه، کالاها و خدمات قانونی موجود در جاده ابریشم مثل اثار هنری، لباس و صنایع دستی حجم بسیار کمتری از فعالیت بازارش را شامل می شود. همانطور که یک بار نویسنده علمی تخیلی و متفکر سایبرپانک گیبسون گفت، “خیابان کاربردهای خاص خود را برای چیزها پیدا می کند.”
خروج ساتوشی
در 26 آوریل 2011، ساتوشی پروژه بیت کوین را ترک کرد و زمام توسعه را به گاوین آندرسن و جامعه منبع باز سپرد. تا این مرحله، هرچه که باشد توسعه بیتکوین اساسا توسط ساتوشی هدایت می شده است.
با نگاهی به گذشته، گمنامی مخترع عامل اصلی موفقیت و پایداری پروژه بیت کوین بود. با برخورد شدید آژانس های اجرای قانون در برابر استفاده های ناشایست از ارزهای دیجیتال در سال های بعد، طبیعی بود که ساتوشی به طور غیرقابل انکاری شناسایی می شد، خالق (های) یک سیستم پولی جایگزین بدون مرز، بدون حریم خصوصی ،حکمی نه انچنان بی شباهت به حکم اولبریخت نصیبش میشد. دور شدن ساتوشی از پروژه ضروری بود تا بیت کوین به عنوان یک سیستم مالی با حداقل نیاز به اعتماد، غیر متمرکز و انعطاف پذیر، به بنیاد خود وفادار بماند.
ویکی لیکس و پول مقاوم در برابر سانسور
یمی از اتفاقات جالب در تاریخچه بیتکوین، ارتباط سایت افشاگری ویکی لیکس و بیتکوین است؛ سایت افشاگر ویکی لیکس در سال 2006 توسط جولیان آسانژ – یک فعال سایفرپانک – تاسیس شد و پس از افشای اسناد طبقه بندی شده مربوط به عملیاتهای مخفیانه دولت ها و شرکت ها، رابطه تنش آمیزی را با ارگان های حاکم و سازمان های سراسر جهان ایجاد کرد.
در 14 ژوئن 2011، ویکی لیکس پس از مسدود کردن حساب های غیرانتفاعی PayPal و تعلیق پرداخت های Visa و Mastercard ،دریافت کمک های مالی به شکل بیت کوین را آغاز کرد. منطقی بود: ویکی لیکس در میان سانسور و فشار قدرت های موجود، کوشید تا مصداق تزلزل ناپذیر تعهد به حقیقت باشد و بیت کوین یک سیستم حسابداری جهانی، بدون مرز و مقاوم را برای تکمیل این تلاش ها در برابر سانسور ارائه داد.
قابل ذکر است، در تاریخچه بیتکوین این یک نکته است که: ساتوشی در مورد استفاده از بیت کوین در ویکی لیکس ابراز نگرانی کرد. در 2010 آنها در پستی گفتند: “بهتر بود اگر این توجه را در هر زمینه دیگری جلب می كردیم.” “ویکی لیکس لانه زنبور را لگد کرده است، و دسته به سمت ما می اید.”
جفت شدن این دو نهاد باعث تقویت هویت بیتکوین به عنوان یک فناوری اخلاق گرایانه در نزد مردم می شود. دستگیری آسانژ در 11 آوریل 2019 آسیب پذیری یک شخصیت عمومی در راس یک جنبش را برجستهتر کرد، هرچند که نقص داشته باشد. در سال 2019 که در لندن بازداشت شد، استرداد مجوز آسانژ در ایالات متحده تا آغاز سال 2021 هنوز به نتیجه نرسیده بود.
ظهور و سقوط ام ی گاکس
Magic: The Gathering Online eXchange، معروف به Mt (امتی) در جولای 2010 توسط توسعه دهنده نرم افزارهای نظیربهنظیر، جد مک کالب، پیش از فروش به Mark Karpelès، راه اندازی شد. گاکس با انجام حدود 70٪ از معاملات شبکه در اوج فعالیت خود از 2013 تا 2014، به بزرگترین صرافی بیت کوین در جهان تبدیل شد.
در 7 فوریه 2014، صرافی در پی یک نقص امنیتی کلیهی برداشت ها را متوقف کرد. در اواخر همان ماه، امتی گاکس آفلاین شد و تعداد 744408 بیت کوین توسط هکرها به سرقت رفت، که در مارس 2021 حدود 43 میلیارد دلار ارزش داشت. اقداماتی برای جبران خسارت کاربران امتی گاکس که بیتکوینهایشان را از دست دادن در جریان است، اما داستان هنوز ادامه دارد. برخی از افرادی که دیدند دارایی هایشان به خاطر فاجعهی گاکس ناپدید شده درخواست بازپرداخت وجوهشان را کردند، اما این قبیل درخواستها با شکست های متعددی روبرو شده است.
در تاریخچه بیتکوین، سقوط صرافیهایی که موقعی پیشرو بودند به دلیل اشکال امنیتی برای صنعت رمزنگاری تبدیل به یک فاجعه همچون فاجعهی پل تاکوما شده است و ریسکهای سیستمی پیرامون داراییهای متمرکز رمزپایه را برجسته می کند. به تعبیری، این یک داستان هشدار دهنده برای کسانی است که در اقتصاد رمزنگاری شرکت می کنند. آیا برای تأمین دارایی خود به دیگران اعتماد دارید؟ یا ایا به خودتان اعتماد دارید؟ برای کارآفرینان و سازندگان در این فضا، این نمونه ای از ملاحظات و خطرات ایجاد خدمات و زیرساخت ها پیرامون یک دارایی با ارزش است که به خودی خود غیرمتمرکز است.
مقررات BitLicense (بیتلایسنس) و رمزنگاری نیویورک
تکنولوژی و پذیرش آن به ندرت با سرعت تنظیم قوانین مطابقت دارد. وجود ابهامات در مورد اینکه آیا چارچوب های قدیمی در الگوی جدید اعمال می شود یا خیر، مشکلاتی را برای کارآفرینان و سازندگان فناوری های نوظهور بوجود میآورد و در تاریخچه بیتکوین هم این امر وجود دارد.
در تاریخچه بیتکوین و در مورد ارز دیجیتال – در صورتی که دارایی دارای نام مستعار و غیرقابل محاکمه باشد و تحت مجموعه ای از قوانین اساسی که خارج از هرگونه کنترل دولتی است کارکند – ناسازگاری بین قدیمی و جدید اجتناب ناپذیر است. بین تعطیلی بازار جاده ابریشم و فروپاشی امتی گاکس. بنابراین، مقامات نظارتی دولت شروع به اجرای مقررات خاص برای کسبوکارهای معاملاتی با دارایی های دیجیتال با هر ظرفیت اداری که دارا باشند کردهاند.
در 17 ژوئیه سال 2014، وزارت خدمات مالی امور خارجه نیویورک “BitLicense” را پیشنهاد داد که یک مجوز تجاری است که محدودیت های شدیدی را برای مشاغل ارزی دیجیتال فعال در ایالت نیویورک که امکان خرید و فروش، معامله و یا انتقال را برای مشتریانشان فراهم می کنند اعمال می کند. .
این مجوز که توسط اولین ناظر خدمات مالی نیویورک، بنجامین لاوسکی تالیف شده است، به دلیل تقاضاهای بازدارنده و گران قیمت مورد انتقاد شدید این صنعت قرار گرفت، زیرا هزینه های کلان اخذ مجوز باعث می شود که اخذ ان برای کسب و کارهای کوچک و غیرممکن باشد. هنگامی که BitLicense در 8 اوت 2015 به اجرا درآمد، 10 شرکت برجسته ارز دیجیتال نیویورک را در اقدامی که نیویورک بیزنس ژورنال ان را “هجرت بزرگ بیت کوین” نامید، ترک کردند.
در حالی که NYDFS در حال برنامه ریزی برای بررسی مجدد BitLicense است، چارچوب نظارتی الگویی از اینکه مقامات در سطح ایالتی و فدرال چگونه میتوانند انتخاب کنند که نوآوری تجاری و تکنولوژی رواج دهند یا از ان جلوگیری کنند را ایجاد می کند. در سال 2020، NYDFS BitLicense مشروط را ارائه داد – تغییری در چارچوب استاندارد آن به منظور تنظیم قوانین رمزنگاری.PayPal در همان سال تحت قوانین BitLicense مشروط ارائه دارایی های رمزنگاری، از جمله بیت کوین را در سیستم عامل خود آغاز کرد.
در تاریخچه بیتکوین از زمان تأسیس آن، فضای نظارتی ایالات متحده برای مشارکت های دیجیتالی به موضوعی متفاوت در ایالتی نسبت به ایالتی دیگر تبدیل شده است و تا به امروز از عدم شفافیت فراگیر برخوردار است. اگرچه در طول تاریخ مقررات صنعت رمزنگاری مناطق خاکستری خود را داشته است، اما تعدادی از نهادهای نظارتی ایالات متحده با اقدامات و اعمال قانون های مختلف پا پیش گذاشتهاند. به عنوان نمونه اقدام کمیسیون اوراق بهادار و بورس در مورد پیشنهادات اولیه سکه پس از سال 2017 و تأیید دفتر نظارت بر ارز برای بانک های ملی ایالات متحده به منظور ارائه خدمات نگهداری دارایی های دیجیتال در سال 2020.
از نظر مقررات بومی تر در ایالات متحده، قوانین رمزنگاری ممکن است در هر ایالت متفاوت باشد، این وجود سیستم عامل های مختلف ایالات متحده قبل از سایر کشورها دسترسی را برای مشتریان فراهم می کنند، همانگونه که در بایننس دیده شد، به ویژه وایومینگ که در چندین سطح خود را حامی رشد صنعت رمزنگاری و بلاکچین نشان داده است.
به نظر ما، بایننس در تاریخچه بیتکوین آینده بسیار پررنگتر است. زیرا خیلی عمر طولانیای ندارد اما در حال حاضر یک صرافی بسیار قوی است.
شبکه لایتنینگ (Lightning Network)
برای اینکه یک سیستم پول نقد دیجیتال جایگزین با ارائه دهندگان پرداخت جهانی تأسیس شده همچون Visa یا Mastercard رقابت کند، باید روزانه توانایی انجام معاملات متعددی را داشته باشد که وارد زندگی ما شود. بیت کوین، با شرایط فعلی، هنوز توانایی انجام هزاران معامله در ثانیه در بلاکچین اصلی خود را که Visa می تواند داشته باشد، ندارد، بنابراین هنگامی که توسعه دهندگان و سازندگان در فضا به طور فزاینده ای درباره مقیاس پذیری بیت کوین بحث می کنند، تعداد بیشماری از راه حل های مقیاسبندی پیشنهاد شده است.
در 14 ژانویه 2016، جوزف پون و تادئوس دریکا یک مقاله رسمی حاوی جزئیات شبکه رعد و برق منتشر کردند، یک راه حل مقیاسبندی لایه دو برای بیت کوین که در آن معاملات ممکن است از طریق کانال های پرداخت خارج از زنجیره انجام شود تا بعداً حل و فصل شوند و بر روی زنجیره از نظر رمزنگاری تایید شوند. با این وجود بار معاملاتی در بلاکچین پایه در حالی که امکان انجام معاملات سریعتر و ارزان تر وجود دارد کاهش خواهد یافت. این سیستم از مارس 2018 در شبکه اصلی بیت کوین فعال است و به عنوان زیرساخت کلیدی بیت کوین به بلوغ خود ادامه می دهد.
شبکه لایتنینگ “پرداخت فوری” را که “پرداخت سریع بلاکچین بدون نگرانی در مورد زمان تأیید بلوک” است را، طبق انچه که در وب سایتش توضیح داده است تسهیل می کند. با این وجود بیت کوین در مقایسه با عملکردش به عنوان ارز مبادله ای، نقش ذخیره ای بیشتری را به عهده گرفته است، بنابراین بدون شک سرعت و هزینه انجام معاملات از اهمیت کمتری برخوردار شدهاست.
بلاکچین اصلی بیت کوین اگر در نقش یک دارایی ارزشمند عمل کند، هنوز به نظر میتواند همگام با خریدهای بزرگ به اندازه کافی فعال باشد، همانگونه که توسط برخی نخبه های تجاری خرید لباس های هوشمند MicroStrategy نشان داده شده است. در سپتامبر 2020، مایکل سایلور، مدیرعامل MicroStrategy، جزئیات نحوه خرید 38،250 بیت کوین توسط شرکت را با استفاده از بلاک چین اصلی دارایی طی فرآیندی را بیان کرد. با این حال ، این شرکت فقط 18 معامله را با بلاکچین بیتکوین ارسال کرد و 78388 مانور را در زنجیره اصلی خود انجام داد. این فرد در تاریخچه بیتکوین جز افراد بسیار تاثیرگذار است.
جدالها برای مقیاسبندی بیت کوین
در حالی که شبکه لایتنینگ یک راه حل فنی در تاریخچه بیتکوین است که می تواند از نظر تئوری معاملات بیت کوین با فرکانس بالا را تسهیل کند، همینطور که رشد شبکه ادامه دارد، تصوراتی دربارهی مقیاسبندی بلاکچین اصلی بیت کوین وجود دارد. بین سال های 2016 و 2017، سهامداران شبکه بیت کوین – استخراج کنندگان ، توسعه دهندگان و شرکت هایی که بر روی آن کار می کنند – درگیر یک بحث متشنج در مورد روشهای مختلف مقیاسبندی بودند.
در حالی که بررسی کامل جدالها در مورد مقیاسبندی بیت کوین، انچنان که گفته شده، از موضوع این راهنما خارج است، بحث را می توان به دو مفهوم تقسیم کرد: اندازه بلوک بیت کوین و توزیع نیرو در شبکه.
طرفداران افزایش اندازه بلوک بلاکچین بیت کوین معتقد بودند که افزایش تعداد معاملات قابل اعتبارسنجی در یک بلاک می تواند باعث شود که تراکنشهای کلی شبکه افزایش یابند. منتقدان با مخالفت با این ایده، گفتند که افزایش اندازه بلوک، اندازه اطلاعات کل شبکه را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد، و حتی استخراجگران را با نیاز به انجام محاسبات بیشتر روبرو می کند، شرکتکنندگان کوچکتر را از استخراج موثر بیت کوین منع می کند و قدرت را در میان انحصارات استخراج متمرکز می کند.
در دو میزگرد پشت درهای بسته میان ذینفعان صنعت که معروف به توافق نامه هنگ کنگ و توافق نامه نیویورک است، گزارش شده که توافق نامه ای برای مسیر پیش رو ایجاد شده است. با این حال، در تاریخ 1 آگوست 2017، شبکه بیتکوین بلافاصله به عنوان طرفدار بلوک بزرگ تغییراتی را در پایگاه کد اعمال کرد و شروع به استخراج یک زنجیره جدید کرد که اکنون Bitcoin Cash (BCH) نامیده می شود.
بحث مقیاس بندی چالش یک شبکه غیرمتمرکز را در دستیابی به اتفاق نظر در مورد به روزرسانی های مهم پروتکل هنگامی که ارزش زیادی در معرض خطر است ، آشکار کرد. در غیاب ساتوشی، فقط زمان لازم بود تا ذینفعان در نقشه راه توسعه بیت کوین واگرایی پیدا کنند.
بعد از اینکه بیت کوین در سال 2017 به BTC و BCH بدل شد، زیرمجموعههای بیشتری از بیت کوین ظاهر شدن، از جمله Bitcoin Gold (BTG) در اواخر سال 2017. ، خود بیت کوین کش نیز در اواخر سال 2018 تبدیل به دو زیرمجموعه BCH و Bitcoin SV (BSV) شد.
در حالی که استاندارد برای توسعه پروژه های نرم افزار با منبع باز، سیستم پیشنهادی درخواست نظرات بوده که اینترنت را برای ما به ارمغان می آورد، وقتی نرم افزار مورد بحث قرار باشد مستقیماً یک سیستم پولی جهانی را تسهیل کند، روند کار پیچیده تر می شود.
جمعبندی
اگرچه از دیدگاه بسیاری ممکن است تاریخچه بیتکوین اصلاً به کار نیاید، اما دانستن آن میتواند در فهم مسیر آینده آن و شکلگیری مراحل بعدی به ما کمک کند.
درباره میلاد شاهبابایی
من میلاد هستم، یک تریدر بازار فارکس. از وقتی شروع به ترید کردم، نبود آموزشهای کافی در این زمینه باعث شد در یک حلقه معیوب گیر بیافتم به همین دلیل این وبسایت رو تاسیس کردم تا با ایجاد بستری برای آموزش صحیح و گام به گام، خلا آموزشی رو پر کنم. پس با من همراه باشید...
نوشته های بیشتر از میلاد شاهبابایی
دیدگاهتان را بنویسید