سالهای سال برای پیدا کردن سادهترین جوابها، دور خودم گشتم. احساس بیپناهی و درماندگی کردم؛ اما با خودم عهد بستم اگر زمانی قدرت کمک به دیگران را پیدا کردم، از هیچ تلاشی دست بر ندارم. حالا همان زمان است. از کودکی از اینکه چرا بعضی از افراد در انتقال آگاهی بخیلند، همیشه در عجب بودم اما همیشه دلم میخواست اگر روزی توانستم به شخصی در حد خودم کمک کنم، از جانم مایه بگذارم. در یک کلام من اینجام تا در حد توانم، اشخاص دیگر را از تجربههای تلخ و بیدلیلی که داشتم نجات دهم.